در سرزمین رقابتهای انتخاباتی تکراری و خسته کننده، باورکردنی نیست که تنها طی 4هفته، جامعه به این حد از هیجانات ناشی از انتخابات برسد.
طی یک ماه اخیر، رسانههای آمریکایی توجه خاصی به انتخابات انگلیس داشتند و با مقایسه آن با انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال 2008 به تحسین انگلیسیها پرداختند؛ همانگونه که انگلیسیها در سال 2008 مسحور مبارزات انتخاباتی آمریکاییها شده بودند. آمریکاییها نیک کلگ، رهبر لیبرال دمکراتها را با اوباما مقایسه میکردند؛ بیگانهای در میان رقبای سنتی که رویه مرسوم چند دهه اخیر را به چالش طلبیده است. اگر اوباما تابوهای نژادی را در آمریکا یکی پس از دیگری در هم میشکست، کلگ در انگلیس از موانع بلند و تابوهای طبقاتی متداول عبور میکرد.
2سال پیش آمریکا با هیجان منتظر به قدرت رسیدن نخستین رئیسجمهوری سیاه پوست تاریخ خود بود و اینک آمریکاییها با حساسیت انتخابات انگلیس را رصد میکنند تا ببینند که آیا برای نخستین بار در نیم قرن اخیر، فردی بدون وابستگی به اشراف و اعیان و بیرون از دایره بسته دو حزب عمده و قدیمی کشور به مقام نخستوزیری میرسد یا خیر. اما واقعیت آن است که انتخابات اخیر انگلیس بیش از اینکه شبیه انتخابات 2سال پیش ایالات متحده باشد، مشابه هیجان انگیزترین انتخابات ریاستجمهوری آمریکا طی چند دهه اخیر بود. انتخابات ریاستجمهوری سال 1992 ایالات متحده، تحولی فراتر از یک حادثه صرف انتخاباتی بود.
در آن سال کشتی سیاست در آمریکا وارد آبهای ناشناختهای شد که منشأ تحولات آینده بود. در انتخابات سال 1992 ایالات متحده، جورج بوش پدر، رئیسجمهوری وقت برای انتخاب شدن مجدد، میبایست با بیل کلینتون، فرماندار جوان و در آن زمان محبوب ایالت آرکانزاس مبارزه میکرد. در این میان اما، یک میلیاردر اهل تگزاس، با صدایی زیر، افکاری پارانویید و ثروتی بیحساب وارد مبارزه انتخاباتی شد. راس پرو در آن سال به شکل غیرمنتظرهای رقابت عمده بین بوش جمهوریخواه و کلینتون دمکرات را تحتتأثیر قرار داد.
در انتخابات اخیر انگلیس نیز رقابت عمدتا دو حزبی و سنتی این کشور، تحتتأثیر حزب سوم قرار گرفت، بهنحوی که ناظران نسبت به نتیجه نهایی کار مردد بودند. چند روز پیش، روزنامه آمریکایی سانفرانسیسکو کرونیکل چنین تیتر زد: هرج و مرج در انتخابات انگلیس. شرایط بهنظر نگرانکننده میآمد، اما آنچه در عمل مشاهده شد این بود که برای نخستین بار، این رأی دهندگان انگلیسی بودند که نتیجه کار را تعیین کردند، نه استراتژیستهای پشت پرده عرصه سیاست؛ هرچند باعث تأسف است که نظام حکومتی ایالات متحده (که در آن برنده انتخابات زمام امور کشور را به دست میگیرد) نسبت به انگلیس (که حزب برنده انتخابات، نخستوزیر را تعیین میکند) با حزب سوم نامهربانتر است.
در سال 1992راس پرو در میان شگفتی، آرای مردمی قابل توجهی در سراسر کشور به دست آورد، هرچند در کسب آرای الکتورال ناکام ماند؛ شرایطی که در نهایت به نفع بیل کلینتون شد.شکلگیری پارلمانی متکثر و فاقد اکثریت مطلق میتواند با ایجاد زمینه ائتلافهای متعدد، شکل منصفانهتر و عادلانه تری به نظام حکومتی انگلیس ببخشد؛ ظرفیتی که نظام انتخاباتی ایالات متحده فاقد آن است. با این حال بهنظر میرسد که مشکلات حاد اقتصادی طی سالهای اخیر توانسته در هر دو کشور مانند کاتالیزوری به روند تغییر بنیادی در ساختار حکومت سرعت ببخشد.
ایندیپندنت